. تو به قدر کفایت به خود رنج داده ای که سرنوشت انسانیت را از یاد ببری. تو دیگر ساکن سیاره ای سرگردان نیستی. تو هیچ پرسش بی جوابی از خود نمی کنی. تو یکی از آن جاخوش کردگان حقیر شهر تولوزی. هنگامی که هنوز فرصتی باقی بود کسی شانه هایت را نگرفته و تکانت نداده است. اکنون گلی که تو را سرشته خشکیده و سخت شده است و از این پس هیچ چیز در وجود تو نخواهد توانست آهنگساز خفته یا شاعر یا کیهان شناسی را که چه بسا زمانی در تو بود بیدار کند.

 

زمین انسانها - سروش حبیبی - انتشارات نیلوفر - |صفحه‌ی 23 |

 

گلی که تو را سرشته، خشکیده است

تو ,  ,ای ,گلی ,خشکیده ,توانست ,تو را ,گلی که ,که تو ,در وجود ,وجود تو

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خرید قالب وردپرس لوله پلی اتیلن پایپ ایران دانلود آهنگ های محسن ابراهیم زاده سوالات امام(ره):پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد وبلاگ گروه های اموزشی بام ایران فایل صفر21 On line school storyboard قرارگاه خادم الشهدا شهرستان داراب اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها